مانی جونمانی جون، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

مسافرکوچولو'مانی جون'

این روزا

مانی جونم این روزا حسابی مشغول کارای تو هستم و دارم خوابتو تنظیم میکنم و قراره جایی هم نرم.  چند روز پیش که خونهءمامانیم بودیم خیلی اذیت کردی ویه سره گریه میکری آخه دو سه با به خاطر گریهء زیاد با عروسک خرگوشیت خوابوندمت فکر کنم بهش عادت کردی واسه همین بیقراری میکردی. آخرش مجبور شدیم عروسک آتوسا رو بهت بدیم حالا عکسش رو واست میذارم. مامان این روزا وقتش خیلی کمه واسه همین مجبورم تا تو میخوابی یه چیزی بخورم دیشب چند تا چیزو با هم خوردم(شیر بستنی،شام،میوه،)آخرشم یه لیوان شربت عرق نعناع که تو اذیت نشی خوردم و تا صبح خواب عجیب غریب میدیدم. قربونت برم که داری دو تا دستت رو با هم میخوری برم تا پاهاتو نخوردی دوست دارم ...
1 شهريور 1390